یکی از چیزهایی که به کوله بار کوچکم آویختم و تا اینور مرزها، سنگینی اش را تحمل کردم عکس تولد یک سالگیم بود آن روز شمع روی کیک به من پوسخند می زد چرا که حتی فوت کردنش را هم بلد نبودم. اما امروز در مقابل فوت بلدها گر می گیرم و می گویم فوتم نکنید ، خاموشی در ذات من نیست

من هرروز در مغز تو متولد میشوم فقط هر بار این را بدان که این اولین بار نیست، آخرین هم نخواهد بود


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

اطلاعات گردشگری Ashley دختر بابا کتابخانه عمومی ملاصدرا شهر شهباز فروش میز تلویزیون پلی یورتانی اسمبلر به رنگ خدا Russell *جهاد علمی* (تولید علم) عمومي